شهید عبدالزهرا صفایی - روز شهادت ...

روزی که شهید شد بمباران هوایی شروع شده بود. پسرم و عبدالزهرا در مسجد صاحب الزمان آبادان در حال رسیدگی به مجروحان بودند. بعد ها شنیدم که می گفتند عبدالزهرا در حین بردن یک مجروح به داخل آمبولانس ، یک ترکش به پشت پایش خورد اما به روی خودش نیاورد. مجروح را به بیمارستان رساندند و برگشتند.

به او گفتم :  زخمی شده ای ، چرا خودت بیمارستان نمانده ای؟

گفت : جان من مهم نیست . از من واجب تر هستند  که باید به آن ها رسیدگی شود.

پایش را با چفیه ای بسته بود ولی از او خون می چکید.

چندی نگذشت که در حین بردن مجروحی دیگر ، خمپاره ای به زمین خورد و دست و پایش از بدنش جدا شد و مظلومانه مانند مولایمان ابوالفضل العباس به شهادت رسید و به ملائک آسمانی پیوست.