شب دامادي هم مريضان را مداوا مي کند.
شب دامادي هم مريضان را مداوا مي کند.
سردار شهيد اسلام، پاسدار عزيز عبدالعلي عامري مسئول بهداري سپاه لامرد و مسئول بهداري لشکر۳۳ المهدي، انسان مقيدي بود. قبل از بلوغ اهل نماز بود.
بياد دارم نیمه شب و خسته از سفر جبهه آمده بود. ولي تاکيد مي کرد حتما براي نماز صبح او را بيدار کنيم. در شب عروسي حتي نگذاشت به پاهایش حنا بگذارند. چون مي ديد هر روز حنا بندان يک شهيد است و مردم مي گويند: « برادر شهيدم! شهادتت مبارک»
در شب عروسي پس از اقامه نماز، کسی دَقُّ الباب کرد. در را باز کرديم. می گفت : زنم مشکل وضع حمل دارد. پزشکی هم در این دیار سراغ ندارم. چون شب عروسی اش بود، گفتيم بگذاريد با او مشورت کنيم. وقتي به او گفتيم، بی درنگ لباس پوشيد و گفت: « چرا تعلل می کنید؟ ما وقف خدمت به مردم هستیم ! مي روم و به سرعت باز می گردم. او رفت و پس از تولد نوزاد، وصل سرم و دستور مراقبت های بعدی، به منزل آمد.
هميشه اصرار داشت که در اتاقی بخوابد که نزدیک درب منزل باشد. به او مي گفتيم چرا؟ مي گفت: اگر در اتاق دیگری بخوابم صداي در را نمي شنوم. مردم هم مشکل درمانی دارند. شايد کسي به کمک من احتياج داشته باشد.
به نقل از والدین شهید
کتاب سیرت سرداران